امین کوچولوامین کوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
بابا علیبابا علی، تا این لحظه: 31 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
مامان معصومهمامان معصومه، تا این لحظه: 26 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
آبجی ثمینآبجی ثمین، تا این لحظه: 3 سال و 25 روز سن داره

امین کوچولو

اندر احوالات امین

1394/12/12 17:11
نویسنده : masi
303 بازدید
اشتراک گذاری

 کارای شما بدین صورته که ...در یک کلام به قول باباعلی شمارو باید با طناب ببینیدم به صندلی تا ویران نکنی همه جاروخنده البته بابا علی جهت مزاح اینو گفت ومنم جهت مزاح اینو اینجا نوشتم  کارایی که تا اینجا یاد گرفتی به شرح زیر است 1از پله های اشپز خونه بری بالا و اشپز خونه رو بریزی بهم (که البته من پشتی گذاشتم فعلا نمیتونی بیایی بالا )ماجرای اینکه چجوری کشف کردی بالا اومدن پله ها رو اینه که یه مدت میدیدم زانوتو همش خم میکنی که بذاری رو پله ها ولی نمیتونستی خلاصه یه شب که من داشتم ظرف میشستم بابایی هم کنارم بود جفتمون پشتمون بهت بود که یه دفعه من برگشتم دیدم تو پشته مایی قلبم وایساد به بابایی گفتم که تو اوردیش بالا گفت نه حالا هرچی قسم میخورد من باورم نمیشد تا اینکه بابایی گذاشتت پایین دوباره، خودشم پشتت بود مراقبت باشه میخواستیم ببینم خودت اومدی بالا و بازم میتونی این کارو بکنی که دیدیم بعله و شما دوباره اومدی بالا خودت به تنهایی ومنو بابا علی کلی ذوق کردیم2از رو تخت میری بالا ولی بلد نیستی بیایی پایین براهمین من یه بار حواسم نبود شما سرت پوکیدگریه3 دستشویی رو کشف کردی واز اونجایی که اونجا هم پله بود و پلشم بلند بود ومن فکر نمیکردم که شما بتونی بری داخل یه بار که شمارو داشتم عوض میکردم یادم نبود درو نبستم رفتم اشپز خونه دیدم صدات نمیاد بعد از کلی گشتن فهمیدم که بعله شما تو دستشویی هستین و خدا رحم کرد نیوفتادی تو سنگ توالت 😥 یه بار دیگه دوباره داشت این اتفاق میوفتاد که من مچتو گرفتم عکسم گرفتم میزارم برات 4ینی کافیه منو بابایی بشنیم یه چیزی بخوریم تو اشپز خونه  بدو بدو میایی پیش پشتی شروع میکنی به نق زدن و در آخرگریه تا منو بابایی رو راضی کنی بیاریمت بالا و به شما هم یه چیزی بدیم بخوری این بود اندر احوالات امین کوچولو گلم ،پسر گلم اینا رو نوشتم  فقط بخاطر اینکه خاطره شما رو بنویسم ومن و بابایی خداروشکر میکنیم بابت شما وشیطونیات که نشونه سلامتی شماست با این کارات بیشتر از پیش عاشقت میشم دوستت داریم زندگی منو بابایی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (9)

نظرات (4)

بانو
13 اسفند 94 7:11
سلام وبلاگ زیبای دارین برای افزایش ترافیک وبلاگتون راهکارهایی دارم به سایت من سر بزنید موفق باشید
مامان صدرا
13 اسفند 94 11:12
چه پسمل نازی خدا حفظش کنه
masi
پاسخ
خیلی ممنون سلامت باشی
مامان نجمه سادات
15 اسفند 94 13:01
سلام مامان امین جووووووون مرسی که بهمون سرزدی و نظر دادی خوشحال میشم بازم به ما سر بزنین
masi
پاسخ
سلام خواهش میکنم چشم
biiitaaa
21 اسفند 94 0:05
مادر يعني : معرفت ، گذشت ، محبت . . .با وبلاگتون خيلي حال کردم بقول خودمونيا دمتون گرم واقعا وبلاگ محشري دارين اميدوارم هميشه شاد باشين و سلامت به سايت ماهم سري بزني شايد به دردتون بخوره يروزي